دموکراسی رابطه ایجادی میان شهروندان و حکومت است و جامعه مدنی به این رابطه عینیت میبخشد و ابزار تداوم دموکراسی را فراهم میکند. بنابراین انتظار میرود دموکراسیخواهی در بعد تئوریک و عملی بحث و تحقق جامعه مدنی را به دنبال داشته باشد و به موازات تعمیق و گسترش خود به آن قوام ببخشد. به نظر میرسد در ایران به رغم سابقه صد ساله قانونگذاری توسط نمایندگان مردم یعنی حضور غیرمستقیم شهروندان در تصمیمگیریها، جامعه مدنی حتی در سطح دانشگاهی و پژوهشی نسبتاً نو پا است. در مقاله پیش رو تلاش میشود با رویکرد حقوقی- تاریخی وضعیت کنونی جامعه مدنی در ایران و علل تاخیر استقرار آن و راه طی شده توسط اصناف و گروههای زنان بررسی شود.