نقش مسیحیت در تحول حقوق اساسی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری حقوق عمومی دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

2 دکتری حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه ازاد اسلامی واحد بین الملل مشهد

چکیده

 
سرمایه ای بزرگ به نام حقوق اساسی حاصل حرکت های مهم و پر هزینه ی مدنی، مبارزات مردمی و آمیختگی آن ها با عرف، باور ها و در نهایت تبدیل به تکنیک هایی است که امروز به دست ما رسیده اند و هر آینه در حال تغییر و تحول هستند. در این میان وجود برخی تابوهایی که دانسته یا نادانسته مبدل به مکتب هایی غیر قابل مناقشه در عقاید حقوق دانان عمومی شده اند، محل کاوش و گفت و گو به نظر می رسد. چرا که اصول ادیان هم در شکل گیری و توسعه ی دانش های انسانی بی تاثیر نبوده و همواره به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر متن تحولات و تصمیم گیری های تاریخ ساز موثر بوده اند. در این حالت علمی سازی و بومی گزینی برخی مفاهیم اگر با ظرافت های دقیق همراه نباشد، سبب گمراهی و انحراف از هدف اصلی دانش های انسانی و حرکت در وادی حیرت های ناخواسته خواهد شد. یکی از مفاهیم مذهبی پر رنگ، عقیده بر تثلیث یا سه گانه پرستی در مسیحیت است که بن مایه ی حقوق اساسی سنتی و حتی مدرن امروز را تشکیل می دهد. دیگری نظریه ی دو شمشیر یا اسکولاستیک است و در نهایت تساهل و تسامح اخرین مبانی اندیشه ای است که مورد مداقه ی نگارندگان مقاله قرار گرفته. حضور آموزه های کلامی یک دین خاص در محتوای اصلی تفکری حق های اساسی محل تامل و ژرف اندیشی جدی در تاریخ حقوق اساسی به نظر می رسد.

کلیدواژه‌ها