ریشه فراملی چند قانون اساسی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکترای حقوق عمومی دانشگاه نانت-فرانسه

چکیده

حقوق عمومی به قانون اساسی به عنوان یک وجود حاکم[1] [(برتر)] می نگرد، حقوق اساسی آن را به منزله نماد حاکمیت ملی(داخلی) انگاشته و حقوق بین الملل از آن بعنوان حاکمیت بین المللی(خارجی) یاد می کند. بنابراین حقوق بین الملل، صلاحیت تصویب قانون اساسی را انحصاراً جزءِ صلاحیت های ملی دانسته و از آن در برابر مداخلات دیگر دولتها یا سازمانهای بین المللی، پشتیبانی می کند(بند هفت ماده دو منشور ملل متحد). اما قوانین اساسی می توانند رعایت برخی هنجارها و قواعد بین مللی را بپذیرند و حقوق بین ملل آنها را پیش بینی کند. با وجود اینکه حقوق عمومی، قوه مؤسس را به دولت حاکم وا می گذارد، حقوق بین الملل، میان قوانین اساسی اعطا شده توسط پادشاه و قوانین اساسی مصوب مردم یا نمایندگانشان،  تمایز قائل  می شود. همچنین حقوق بین الملل از قوانین اساسی اعطایی توسط یک یا چند دولت یا حتی یک سازمان بین مللی به یک دولت جدید و قوانین اساسی منتج از توافق چندین دولت جهت اتحاد خبرمی دهد.
 



[1] Un caractère souveraine

کلیدواژه‌ها