مفهوم اصلی دموکراسی، برابری همگان در حوزه سیاسی وحقوقی میباشد و هدف آن در گذشته برآورد درخواستهای حقوقی، سیاسی اقشار متوسط جامعه به خصوص در قرن نوزدهم بوده؛ و از اینرو سرمایهداری، سیستم اقتصادی مناسبی برای این ایدئولوژی بهشمار میرفت. اما در قرن بیستم این مفهوم گسترش یافته و بیشتر در حوزه اجتماعی مورد توجه بوده است و امروز به یک بحث اصلی در گفتمان دولتها برای پیشبرد اهدافشان تبدیل شده وپشتوانه مردمی، توجیه مناسبی برای پیشبرد اهداف حکمرانان بهشمار میرود. در کشور ما نیز هرچند با یک تفسیر منصفانه با به رسمیت شناختن ارزشهای دموکراسی همچون آزادی، برابری، مشارکت همگانی و احترام به حقوق و ارزشهای انسانی و حق تعیین سرنوشت خویش، پتانسیل و نیروهای بالقوه مطلوبی برای بکار بستناین شیوه حکومتی فراهم کرده است اما هم در بعضی اصول قانون اساسی و هم در اجرا مشکلاتی به وجود آمده که میتواند زمینهساز مسائلی باشد که در نگاه اولیه با اصول دموکراسی ناسازگار جلوه کند. اما در صورت درک مسائل خاص جامعه ایران و بهکار بردن تمام ظرفیتهای قانونی و اجتماعی میتوان به کمال مطلوب نزدیک شد.