یکی از حقهای مهم نظام حقوق بشر معاصر، حق بر آزادی آموزش است. این حق معمولاً به عنوان یکی از حقهای والدین شناخته میشود. این باور رایج سبب شده تا در معاهدات، قوانین و رویههای قضایی بدون توجه به حقی که کودکان در مسئله آموزش و پرورش دارند، از زوج این حق، یعنی آموزش و پرورش اجباری و رایگان چشم پوشیده شود یا بایستههای محتوایی آموزش و پرروش به نفع امیال والدین نادیده گرفته شوند. به همین جهت به نظر میرسد بایستی با بازاندیشی در مبانی سلطه والدین بر کودک، مبنایی برای این آزادی یافت که آن را با غایات نظام حقوق بشر سازگارتر کند. چنانچه سلطه والدین و آزادی آنها در انتخاب آموزش و پرورش برای کودکان را به عنوان نتیجه مسئولیت اخلاقی آنها در میلاد فرزند بفهمیم؛ خواهیم توانست با ایجاد یک تعارض منافع قدرتمند میان والدین و دولت؛ بالاترین مصلحت کودک را مراعا نگاه داریم.