استادیار حقوق عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان
چکیده
کرامت در معنای شرافت و حرمت، مفهومی اختلافی است. این واژه یکی از مفاهیم بنیادی در اندیشه سیاسی و حقوقی است. با وجود اهمیت و جایگاه مهم کرامت معنا و قلمرو آن همچون بسیاری از مفاهیم حوزههای اندیشه و تفکر دچار تشتت میباشد. کرامت ذاتی یا کرامت انسانی، صرف نظر از ریشه، بنیان و قلمرو شمول آن در نگرشهای دینی و عرفی مورد پذیرش و تاکید قرار گرفته است. علامه محمدتقی جعفری رویکرد خاصی به کرامت ذاتی داشته و ضمن پذیرش آن به عنوان یک پدیده ذاتی و طبیعی آن را سلب شدنی و وابسته به سرشت کردارهای ارادی و آزاد میداند. بنابراین در این نگرش اگرچه در بدو تکوین خمیر مایه انسان، وی از ارزش ذاتی برخوردار است و این ارجمندی هوده استعدادها و شایستگیهای به ودیعت نهاده شده الهی در وجود اوست، اما نتیجه اعمال و کردارهای وی میتواند آن را از اثر تهیسازد. آدمی با پشت کردن به صلاحیتهای وجودی خویش و ارتکاب جنایت و خیانت، گوهر ارزشی خود را که همانا کرامت ذاتی یا انسانی است از دست میدهد. پس ذاتی بودن کرامت در اینجا به مفهوم غیر قابل انتزاع بودن از وجود آدمی نیست. این نوشتار درپی تبیین و نقادی نظریه فوق است. زیرا ذاتی بودن با قابل سلب بودن امکان جمع نمییابد.