انسانی شدن حقوق بشردر پرتوی بکارگیری مفاهیم ایثار و صلح واقعی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه

2 دانشیار دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه

چکیده

جهانی شدن و ابعاد گوناگون آن، افزایش شمار دولتها و سازمانهای بین‌المللی،گسترش ارتباطات، کوچک شدن جهان و سرانجام دامن گستری خطرها برای زندگی انسان و محیط زیست آن، از ویژگیهای این جامعه تازه است. هم راستا با این گرایش به سوی هم­گرایی و اشتراک در سرنوشت، حقوق بین‌الملل بشردوستانه و حقوق بشر نیز به عنوان بازتاب واقعیات جامعه بین‌الملل، از دید ساختاری به حقوق داخلی نزدیک­تر و نظام­وار شده، پیوسته دولت­ها را متعهد ساخته است و در واقع رو به سویی دارد که بیشتر به منافع کل بشریت و منافع ملت­ها توجه کند تا تنها به دولت­ها. با توجه به این که مسئله حقوق بشر امروزه در سطح جهانی بسیار مورد توجه قرار گرفته است، در این راستا برخی دولت­ها به بهانه تعارض با حاکمیت خود حقوق بشر را نادیده گرفته و حکومت به عنوان مدافع حقوق اجتماع و حافظ دوام دولت، در بسیاری موارد محدود شدن حقوق بشر را لازم می‌ببیند و حقوق بشر نیز در راه حفظ حیثیت ذاتی انسان، نوع بشر را اولویت می‌بخشد. تلاش برای یافتن نقطه تعادل میان اجرای حقوق بشر و حفاظت از مؤلف­های سیاسی ملی، منشأ بسیاری از تنش­های سیاسی در درون دولت­ها بوده است. این پژوهش سعی دارد به این سوال اساسی پاسخ گوید: که آیا حاکمیت بین‌المللی از حقوق بشر با حاکمیت دولت­ها تعارض دارد یا خیر؟ و در واقعچهچالش‌های پیش روی «انسانی شدن حقوق بین الملل» در پرتوی مفهوم حاکمیت دولت وجود خواهد داشت؟ آیا بازگشت به تعالیم فطری انسان همچون صلح و ایثار می‌تواند دیوار بلند حاکمیت دولت‌ها را در بنوردد؟

کلیدواژه‌ها