1
دانشیار گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
2
استادیار گروه حقوق عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزآباد
چکیده
قانون اساسی پایهگذار دولتهای ملی مدرن است که منبعث از قرارداد اجتماعی میان مردمانی است که فارغ از قومیت، نژاد، رنگ و تعلقات دیگر خواهان همبستگی اجتماعی و زندگی در سایه پرچمی واحد درون مرزهای جغرافیایی مشخص هستند. این قانون در صورتی میتواند ضامن آزادی آنان و پاسدار صلح و آرامش باشد که فراتر از هنجارهای اخلاقی گروهی خاص باشد. بدین صورت که قانون اساسی در تزاحمهای اخلاقی موجود در جامعه اسیر نُرم اخلاقی رایج نشود و به عنوان میثاقی ملی حافظ منافع عمومی و مانع تسلط طبقهای خاص بر سایرین شود. همچنین این قانون بایست ضمانتهای کافی را جهت صیانت از اقلیت در برابر خواست و اراده اکثریت فراهم سازد. بدینجهت اخلاق و به طور اخص اخلاق هنجاری به عنوان منشأ هنجارگذار قانون اساسی مدرن محل تردید است. قانون اساسی مدرن سعی بر تضمین و صیانت از تکثرگرایی داشته و بر اساس اصول دموکراسی، هرگز خواهان تفوق یک اندیشه اخلاقی بر سایرین نیست. بنابراین قانون اساسی مدرن در مسیر رفع مسالمت آمیز تزاحمهای اخلاقی خود نمیتواند از اخلاق رایج تغذیه شود. این ایده هرگز به مفهوم ضد اخلاقی بودن قانون اساسی نیست بلکه بدان معناست که ارزشهای مندرج در قانون اساسی برآمده از اصولی که هنگام تشکیل جامعه سیاسی در اثر کنش بینالاذهانی و در بستر تاریخی بر آن توافق شده است.